عقربههای ساعت حوالی 5 عصر را نشان میدهند که از خانه بیرون میآید. با دوستانش ساعت 6 در کافیشاپ قرار دارد. شلوار جین خراشدار و مانتوی کوتاه رنگ جیغ و جلوبازش به اندازه کافی جلب توجه میکنند. با این حال آرایش غلیظ، بوی تند ادکلن و تتوهای روی گردن و ساعدش نیز در جلب نگاههای مسموم و هوسآلود بیتاثیر نیستند. این را چند لحظه دیگر میتوان از بوق زدنهای مکرر خودروهای عبوری و متلکهای عابران پیاده فهمید. هنوز تا کافیشاپی که با دوستانش قرار دارد چند چهارراه دیگر باقی مانده است!
سبک زندگی نسل امروز به ویژه جوانان و نوجوان در پوشش و رفتار، متاثر از فرهنگ غرب، فضای مجازی و در مواقع عمدهای نیز تقلید و الگوبرداری از سلبریتیها و افراد مشهور جامعه است که عموماً به مدد «قاب جادویی»، «پرده نقره ای» و «مستطیل سبز» به قلههای شهرت رسیدهاند. این نسل که آزادی در پوشش را از حقوق حقه خود میدانند، پوشیدن شلوار جین زاپدار و ریش ریش یا مانتوهای جلو باز را که ظاهراً طراحان و تولیدکنندگان آنها از کشف دکمه بیاطلاع هستند، از مصادیق آزادی در حق انتخاب میدانند. شلوارهای پارهای که بخشهایی از ران و زانو را نمایان میسازند و مانتوهایی که عمدتاً با نقشها و عبارات عجیب و غریب و بعضاً مستهجن غنیسازی شدهاند و طرفداران آنها نه از مفهوم نقش و نگارهای روی مانتو اطلاع دارند و نه معنی عبارات و کلمات نقش بسته روی آنها را میدانند! برخی از جوانان امروزی طرفدار مدگرایی، حاضرند برای پوشیدن شلواری که تا دیروز مظهر ژندهپوشی و فقر بود پولهای گزاف هزینه کنند و از آنها به عنوان پرستیژ و کلاس یاد کنند! جالب است آن عدهای هم که توانایی خرید چنین شلوارهایی را ندارند، خودشان اقدام به پاره کردن شلوار میکنند و یا اگر خانوادهای به خرید شلوار زاپدار یا پاره پوره تن ندهد، هستند سایتهایی که راهکارهای پاره کردن شلوار و زاپدار کردن آن در چند دقیقه آموزش دهند! در کنار این مدل پوششهای به ظاهر جوان پسند و با کلاس، اعمال جراحی زیبایی غیرمتعارف نظیر گوش الاغی، چشم گربهای، لب شتری، دماغ خوکی، تزریق انواع ژل، اکستنشن موی دماغ و ... نیز به یک رویه عادی و روتین در بین نسل جوان و حتی افراد میانسال تبدیل شده است تا جایی از آنها به عنوان ارزش یاد میشود و همگام با پوشش نا متعارف، این نوع اعمال جراحی در نقش بازیگر مکمل در سریالهای مدگرایی ایفای نقش میکنند! قصه آنجا غصه ناک میشود که این قبیل پوشش تنها مختص افراد عادی کوچه و بازار نیست و این خرق عادت در بسیاری از ورزشکاران، هنرپیشهها، خوانندهها و هنرمندانی که به واسطه پوپولیسم رسانهای و بیدر و پیکر بودن صدا و سیما و سینما و ورزش، به نام و شهرتی رسیدهاند و طبیعتاً الگوی بسیاری از افراد جامعه هستند، به کرات دیده میشود. اینجاست که خواسته یا ناخواسته مهر تائید بر اصالت کالا درج میشود و نسل جوان را خود متقاعد میسازد که داشتن این نوع پوشش کاملاً معتبر و منطقی است. سلبریتیهایی که به فرموده مدیر اسبق یکی از باشگاههای سرخابی زیاد نباید به آنها سخت گرفت، گاهی با شمایل یک شخصیت کارتونی در انظار عمومی ظاهر میشوند و روزی دیگر در یک جشنواره خارجی با شلوار لی تنگ و کوتاه و پاره ستر عورت میکنند. هر چند این نوع پوششهای نامتعارف و به اصطلاح حرکت بر خلاف عرف جامعه در جوامع غربی نیز مشاهده میشود ولی بروز و ظهور این رفتارها در جامعه اسلامی ما از چند منظر قابل اعتناست. در کشورهای غربی شبکهها و رسانههای خصوصی و شخصی آزادانه مشغول فعالیت هستند و این نظر یا سیاست مالک شبکه یا رسانه است که از چه شخصیت یا تیپی حمایت کند و او را در جامعه مطرح سازد. ولی در کشور ما بودجه رسانه ملی، از بیتالمال دولت اسلامی تامین میشود، جولان افراد معلومالحال با پوششهایی غیرمتعارف و ناهنجار که عموماً به کم جنبگی یا بیظرفیتی شهره هستند و کشف حجاب بسیاری از آنها در ماه های اخیر خبر ساز شد، جای تامل دارد.
روی سخن با مسئولانی است که نتوانسته اند در طول این سال ها شناختی حتی نسبی از جماعتی به دست بیاورند که همواره سبک زندگی، پوشش، آرایش، ادبیات و اظهار نظرات گاه و بیگاه شان در باب موضوعات مختلف، موید این مطلب بود که این جماعت دلبستگی به نظام و آرمان های آن نداشته و ندارند. در حالی که همواره رسانه ها و کارشناسان از تضاد در رفتار و گفتار و سبک زندگی سلبریتی ها گلایه داشته و آن را متضاد با ماهیت شخصیتی این افراد عنوان کردند و آنها را نمایندگان رسانه های غربی خواندند که با بیت المال جامعه اسلامی، برای غربیان خوش رقصی میکنند.
حال سوال اینجاست. آیا مسئولان نظارتی هیچگاه با خود فکر نکردند بازیکن، مربی، هنرپیشه، مجری و ... که در پارتی های شبانه مختلط و آنچنانی دستگیر میشود و یک ساید یخچال ساید بای سایدش از مسکرات آکنده است، چگونه میتواند در بزنگاه از نظام حمایت کند؟! این دست اسطوره در بزنگاه نه تنها نظام را یاری نخواهد کرد بلکه «آنچنان را آنچنان تر میکند»!
در چنین رویکردی انتظار طرفداری از نظام توسط مجری ای که در رسانه ملی به اعلی درجه چادر چاقچور میکند ولی کمی آن سوتر در بلاد کفر شرب خمر میکند، کمی خنده آور به نظر میرسد! لعنت به لنزهایی که از راه دور هم مارک روی بطری ها را نمایان میسازند!
وقتی فلان مدیر اسبق باشگاه سرخابی در برنامه زنده اعلام میکند که در خودروی مدیران باشگاه ها همیشه چند سند ملکی وجود دارد، چه انتظاری از این ظرفیت ( به زعم آقایان) در حمایت از آرمان های نظام داریم؟
نقش رسانهها به ویژه رسانههای تصویری در الگوسازی و القای فرهنگ غربی در جامعه تا بدانجا پر رنگ و حیاتی است که چندی قبل هویان جونگ بازیگر کرهای سریال مرکب پس از بازی در این سریال در کمتر از سه هفته موفق به جذب بیش از 19 میلیون دنبال کننده گردید! این نکته بیانگر در برگیری وسیع و ضریب نفوذ گسترده رسانه است و مسئولان فرهنگی کشور نباید از این مقوله مهم که در تغییر نگرش فکری و شخصیتپذیری نسلها به ویژه نسل جوان تاثیر مستقیم دارد، به راحتی بگذرند. از سوی دیگر باید به این نکته اذعان داشت که با وجود آزادیهای چند لایه در غرب، باز هم قوانین و خطوط قرمزی برای سلبریتیها و الگوهای نسل جوان در جوامع غربی ترسیم شده است و رسانه ها با محدودیت هایی همراه هستند. هر چند شاید رفتار افراد مشهور در سایر کشورهای دنیا نیز در مواقعی خارج از عرف جامعه آنان باشد، ولی لازم به ذکر است که در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا برنامههای مدون و مشخصی برای کنترل ستارهها و عدم سوءاستفاده آنان از جایگاه و موقعیتی که به مدد رسانه و بودجه مردمی به دست آوردهاند، تنظیم شده است. در حقیقت قراردادهای حرفهای حقوقی نظیر «حق تصویر»، «حق شهرت»، «حق تجاریسازی و بازرگانی» به منظور کنترل سلبریتیها و عدم سوء استفاده آنها از موقعیتی است که از سازمانهای رسانهای نظیر هالیود یا تلویزیون به دست آوردهاند. این افراد پس از کسب شهرت از قِبَل یک سازمان رسانهای، در صورت شرکت در برنامههای مختلف و کسب درآمدهای هنگفت، نه تنها باید بخشی از دستمزد خود را به سازمان رسانهای که در رشد آنها سهیم بوده است بپردازند بلکه باید در نحوه پوشش و حتی اصلاح موی سر تابع قوانین سازمان رسانهای خود باشند!
با این حال باید اذعان داشت تغییر ذائقه نسل جوان و یک باور اجتماعی و فرهنگی که طی سالیان در جوانان رواج پیدا کرده است، یک شبه و با ارسال یک بخشنامه یا اعزام چند پلیس نامحسوس به لایههای مختلف جامعه یا اعلام جرم علیه ساپورتپوشان و سست حجابان .... و جریمه و ... امکانپذیر نیست. در حقیقت «ماهواره»، «شبکههای اجتماعی و مجازی» و «الگوهای پوشالی» را میتوان سه ضلع مثلث حمله به باور جوانان ایرانی قلمداد که در حال از هم فروپاشانیدن فرهنگ و باور ایرانی و اسلامی هستند. نسل امروز نه از عظمت و افتخارات ایران باستان آگاه است و نه به فرایض دینی و باورهای عمیق مذهبی که میتوانند راهگشای انسان در مقاطع حساس باشند، وقعی مینهد. نسلی خود باخته که در لایهای از رنگ و لعاب پوشش غربی و در هالهای دود دخانیات و در ورژنهای بالاتر، مواد مخدر صنعتی و الکل و قمار محصور شده است و به زمین و زمان گیر میدهد و بدون اینکه تلاشی برای مطالعه، کسب علم یا حتی کسب درآمد داشته باشد منتظر شقالقمر شدنهای خیالی و یک شبه ره صد ساله طی کردن است. این نسل که در سر رویای زندگی در غرب و به قول خودش عشق و حال را دارد، برای رسیدن به اهداف و آرزوهای سوفسطایی خود نقداً به تقلید از پوشش و رفتارهای شخصی سلبریتیها روی آورده است و چشم به فرامین و اخبار رسانه هایی دوخته که با اهداف مشخص برنامه هایی مبتنی بر رسالت ضد دینی و ضد ایرانی خود منتشر میسازند!
سوگمندانه در این بین نهادهایی که نیز باید به نوعی در راستای معرفی الگوهای سالم و تاثیرگذار قدم بردارند یا نظیر دانشگاهها و رسانه ملی دچار روزمرگیهای خاص شدهاند و یا مثل آموزش و پرورش که در تامین نیازهای اولیه و ثانویه خود درماندهاند! هر چند شاید عدهای معتقد باشند که اوضاع فرهنگ مملکت آشفتهتر از آن است که به وصف آید و شلوارک پاره یک خواننده یا کشف فلان بازیگر زن پا به سن گذاشته در آن به چشم نمیآید، ولی آنچه که مسلم است هر گونه مسامحه و سهل انگاری در امور فرهنگی ولو جزئی و کوچک در آینده منجر به کژتابیها و انحرافات گسترده میشود. این واقعیت تلخ را بپذیریم که اوضاع مقولات «آموزش» و «فرهنگ» در کشور نابسامان است و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید فرهنگ کشور دچار یک کژتابی بغرنج شده است که اصلاح مدار آن به سادگی امکانپذیر نخواهد بود. وقتی عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی چند نفر بیشتر متقاضی ندارد باید اقرار کنیم که فاتحه این فرهنگ مدت هاست خوانده شده است که امروز کمیسیونش بیخواهان مانده است. بدون شک مقوله «فرهنگ» قابلیت واردات، کشف از منابع زیرزمینی و رو زمینی و ایجاد از طریق بخشنامه و دستور و بیانیه ندارد. برای فرهنگسازی توجه مستمر به دو مولفه «برنامهریزی بلند مدت» و «هزینه کرد» نیاز است و رسانه (اعم از رسانه ملی یا رسانه های مکتوب و مجازی) در این رویکرد نقش آوانگارد یا پیشرو را خواهد داشت. بدون برنامهریزی و پرداخت هزینه در این راه، نه تنها فرهنگی ایجاد نمیشود بلکه همان خرده فرهنگهای مذهبی و ملی به جا مانده از نیاکان و اسلاف نیز به ورطه فراموشی سپرده میشوند. شاید فردا دیر باشد. به هوش...
به قلم وحید حاج سعیدی
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |