وحید حاج سعیدی در یادداشتی نوشت: امروز 17 مرداد مصادف با شهادت محمود صارمی و روز خبرنگار است. تقارن این روز در سال جاری با سالروز حماسه سرور آزادگان، فرصتی ارزشمند برای مداقه در بیان واقعیت ها، تبلیغ حقانیت و انتشار واقعیت های جامعه است.
نقش رسانه ها به ویژه در عصر کنونی، نقشی آوانگارد و پیشرو در همه امورات است و افزایش سرعت انتقال اخبار در هزاره نو، این نقش را پر رنگ تر ساخته است. بر همین پیوست دولتمردان کشور های مختلف با تلاش در جهت استفاده بهینه از این ابزار تلاش های گسترده ای را آغاز کرده اند. در کشور ما نیز تلاشهایی برای ساماندهی حوزه رسانه صورت گرفته که به دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، آموزشی و ... نتیجه چندان مطلوب نیست. با این وجود همه ساله در هفته خبرنگار، جلسات متعددی برگزار میشود و خبرنگاران در این هفته، چشم های بینا جامعه و زبان گویای مردم و نماینده افکار عمومی لقب میگیرند و مدیران دو مقوله «مطالبه گری» و «انتقاد سازنده» را از واجبات این حرفه بیان میکنند و خود را سراپا منتظر و مشتاق انتقادهای سازنده اصحاب رسانه نشان میدهند. در پایان نیز لوح تقدیر و برگ سبزی به پاس زحمات و تلاش در امر روشنگری و انتشار صحیح و به موقع اخبار به خبرنگاران اهدا میشود و عکس یادگاری و ... تا سال دیگر و تکرار همین سناریو....
یعنی اگر هفته خبرنگار مثل جام جهانی بود، ما شاید چهار سال یک بار هم روی برخی مسئولان را زیارت نمیکردیم! بگذریم ...
اما بعد از هفته خبرنگار، اوضاع با آن هفته تفاوت دارد. آنجا که مطالبه گری حق رسانه ها عنوان میشد، اینجا با ممنوعیت مصاحبه با مسئولان مواجه هستیم و مدیران توپ را هم در زمین حراست اداره کل شان قل میدهند! حالا از کی حراست ادارات کل مرجع صدور اجازه مصاحبه به مدیران شده اند، دستکم ما از آن بی خبریم!
البته پا روی انصاف نگذاریم چند اداره ای هر از گاهی نشست خبری برگزار میکنند که اگر این هم نبود، باید رسانه و خبرنگاری را در شهرستان تعطیل میکردیم.
بی هیچ تردید حلقه مفقوده و دلیل گسترش چنین رویه ای در شهر ماحصل نبود یا کمبود سواد رسانه است.
ای کاش میتوانستیم مسئولان شهر را متقاعد کنیم که رسانه با پیام رسان تفاوت دارد و فاکس و تلفن و ایمیل و واتس آپ و تلگرام و اینستاگرام رسانه نیستند!
ای کاش این توان را داشتیم که فرماندار را که بالاترین مقام شهر است، مجاب کنیم، مسئولانی را که از آنها در رسانه انتقاد میشود، مجبور به نوشتن جوابیه و توضیح به افکار عمومی کند.
ای کاش میتوانستیم به مسئولان توضیح دهیم رسانه ها روابط عمومی ادارات و سازمان ها نیستند که فقط اخبار مثبت و پیام های تبریک و تشکر و تصاویر مدیران را منتشر کنند.
ای کاش توانایی این را داشتیم که مدیران را توجیه کنیم خبرنگاران علم لدنی ندارند که اخبار را از غیب دریافت کنند. برای انتشار اخبار یا باید به مراسم دعوت شان کرد یا اخبار را برایشان فرستاد.
ای کاش مدیران به جای رسانه هراسی و خبرنگار گریزی، یک مشاور رسانه ای برای خودشان انتخاب میکردند تا به آنها توضیح دهد که خبرنگاران و روزنامه نگاران صورت جلسه نویس نیستند که مطالب باب میل مدیر تنظیم شود. تنظیم و انتشار اخبار قواعد خاص خودش را دارد!
ای کاش وعده هر ماه یک نشست خبری با یک مسؤل که چهار است خبرنگاران دنبال تحقق آن هستند عملی میشد و روسای برخی از ادارات را از نزدیک میدیدیم.
ای کاش قادر بودیم به مدیران شهر بقبولانیم خبرنگاری در شهرستان ها نه تنها درآمدی ندارد بلکه هزینه سایت و کاغذ نشریات را هم باید از جیب شان پرداخت کنند و مزید اطلاع اگر کل برگ سبزهای هفته خبرنگار را تحویل چاپخانه دهند، هزینه زینک یک شماره از نشریه مکتوب هم نمیشود!
ای کاش میتوانستیم مسئولانی را که دو دستی به صندلی مدیریت چسبیده اند و پاسخگوی افکار عمومی نیستند، توجیه کنیم که این صندلی ارثیه پدری تان نیست و برای هر صندلی مدیریتی در کشور ۷۳ شهید داده ایم.
فقط یادمان باشد شهر و شهروندان، رسانه و خبرنگاران آمدنی و رفتنی نیستند. اما مسؤلیت و مدیریت، داستان علیحده ای دارد و اگر ماندنی بود به شما نمیرسید. انتقاد انتقام نیست و انتقاد شنیدن و الزام به پاسخگویی وظیفه مسئولان است.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |