ندای کتول/ وحید حاج سعیدی:/ والا هر چه به روزهای پایانی دولت نزدیک میشویم هنرنمایی عزیزان در گشایش های سوفسطایی، بالابردن قیمت ها، به هم فشرده تر کردن صفوف مرغ و گوشت و کره، دریافت وجه اضافی بابت خدمات دولتی و ... بیشتر آشکار میشود تا جایی که برای تغییر رمز عابر بانک هم باید مبلغی پرداخت کرد! در واقع حکایت این روزهای دولت حکایت آدم هایی است که از بردهایی که به دست میآوردند راضی نمیشوند بلکه دوست دارند باختن بقیه را هم ببینند! به قول شاعر آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد / کاش میآمد و از دور نظر سنجی ببخشید تماشا میکرد! یعنی گران کردن طلا و سکه و دلار و خودرو و ماشین کم بود، حالا هم افتاده اند به جان گوشت و مرغ و تخم مرغ و گوجه و ... آخه مرغ کیلویی 37 هزار تومن ؟! والا با این قیمت مرغ، ملت باید ناله سر بدهند نه مرغ سحر ...
بعد در این شرایط انتظار دارند مردم به سازمان انتقال خون بروند و خون هم اهدا کنند! آخه مرد حسابی ما با این وعده های غذایی بدون پروتئین، جونی برامون مونده که بریم خون اهدا کنیم؟! با این غذاهایی که ما میخوریم نهایتاً به درد تنظیم باد میخوریم! فی المثل اگر جایی چرخ خودروی دولت برای گُلکاری روی سایر تپه های اقتصادی مملکت کم باد شده بود بریم چهار تا فوت کنیم و برگردیم! در همین حد ...
البته این همه داستان نیست و جالب تر ماجرا اینجاست که در این شرایط قاراشمیش که مردم برای تهیه یک املت معمولی باید هزینه یک غذای لاکچری را بپردازند، تمام سرمایه شان در بورس نابود شده است، خرید خانه و خودرو برای مردم به رویا تبدیل شده است، و ... عزیزان در کمال تواضع معتقدند «مردم عملکرد ما را فراموش نخواهند کرد» و هر کدام شان یک کاغذ دست شان گرفته اند و مثل ابراهیم - مبصر کلاس دوم راهنمایی ما - که هر هفته برای اردوی مشهد اسم مینوشت و آخر هم اردویی برگزار نشد، دوستان هم برای ریاست جمهوری که به زعم خودشان تشریفاتی است، لیست پر میکنند! خدا به خیر بگذارند... با این تفاصیل باز خوبه خدا رحم کرد رئیسی، رئیس جمهور مملکت نشد وگرنه مرغ الان کیلویی 59 تومان بود!
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |