ندای کتول/ وحید حاج سعیدی در یادداشتی نوشت:
این روزها که در حال نزدیک شدن به ایام نوروز هستیم دوباره اوضاع اقتصادی مملکت نا فرم کشمشی شده و قیمت ها از حالت نجومی و فضایی هم عبور کرده اند و بسیاری از ماشین حساب های ده دوازده رقمی قادر به محاسبه قیمت برخی املاک و اجناس و خودرو ها و ... نیستند! در واقع آن داستان میل به بی نهایت که در ریاضی خوانده بودیم در حال تحقق است و در برخی معاملات از اعدادی استفاده میشود که قبلاً فقط برای اندازه گیری اجرام آسمانی استفاده میشد! مردم هم به دو قسمت نا مساوی تقسیم شده اند. عده ای روز به روز به ثروت شان افزوده میشود و عده ای کثیری هم روز به روز از خط فقر فاصله میگیرند و اگر تا دیروز خرید خانه و ماشین و سفر و .. برایشان به یک رویا تبدیل شده بود الان برای خرید گوشت و برنج و دارو هم باید برنامه ریزی کنند و به فکر وام باشند. ( یعنی توصیه آن کارشناس تپل رسانه ملی هم که میفرمود برنج خالی بخورید هم دمده شده است.) البته در سایر کشور ها این فاصله را با ملات مالیات شفاف و اساسی پر میکنند، ولی در ولایت ما سرنا را از سر گشادش مینوازند و حتی با پرداخت یارانه های پنهان و شوخی گرفتن مالیات، این شکاف در حال تبدیل شدن به دره است! دولت و مجلس هم این لابلا بیشتر تماشاچی هستند! به هر حال از نماینده ای که از قیمت گوشت در بازار خبر ندارد و دولتی که هنوز برای قطع یارانه پولدار ها دست دست میکند، انتظاری بیشتر از این نیست. به قولی «ما زیاران چشم یاری داشتیم، یاران هم متقابلاً از ما چشم یاری داشتند، ما منتظر آنها و آنها هم منتظر ما»، الان اوضاع اقتصادی مملکت این است که مشاهده میفرمائید! البته نا گفته نماند ما هم راضی به تحمیل فشار به دولت و مجلس نیستیم و خودمان یک جوری اوضاع را کنترل میکنیم!
اما عمو سیفی ( سرایدار مفخم مدرسه ما) معتقد است همه انسان ها در وجود شان از نبوغ مالی بهره مند هستند ولی راه بیدار کردن این نبوغ فردی را نمیدانند. چرا که افراد عادی روی کسب درآمد معمولی تمرکز میکنند ولی افراد کار آفرین روی خود کار تمرکز میکنند و ممکن است تا چند سال هم به سود نرسند ولی در نهایت درخت پولی که کاشته اند، ثمر میدهد!
شما ممکن است رئیس بزرگترین بانک اسلامی خاور میانه باشید ولی تمام هم و غم تان بانک و امورات مربوط به کارتان باشد و حتی ممکن است طلاهای جاری همسرتان که شوهرش یک کارمند دون پایه است، از همسر شما بیشتر و خانه شان هم از خانه شما بزرگتر باشد، چرا که شما روی کار و مدیریت تان تمرکز دارید. ولی وقتی موعدش که فرا برسد با یک کلیک 3000 میلیارد تومان از پول بیت المال در کسری از ثانیه به حساب شخصی شما در کانادا واریز میشود و شما میتوانید با یک پرواز فرست کلس به آنجا رفته و در کازینوهای بلاد کفر، با قمار و سایر تفریحات سالم به غنی سازی اوقات فراغت تان بپردازید!
عده دیگری هم نهال شان را در بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان کاشته اند و بانک سرمایه را با صندوق خانوادگی عمه شان اشتباه گرفتند و چند هزار میلیارد از پول فرهنگیان را هاپولی کردند! جالب این که حالا هم که عده ای از آنها دستگیر شدند، یک عده سینما چی که پول های بادآورده و یا مفت فرهنگیان به دهان شان مزه کرده است، با نوشتن نامه خواستار آزادی مفسدان اقتصادی این ماجرا شدند!
فقط یادتان باشد نهال این درختانی را که عمو سیفی از آنها یاد میکند، در هیچ نهالستانی پیدا نمیشود؛ ولی شما میتوانید با کمی زد و بند و وصل شدن سیم تان به برخی آقا زاده ها و سلاطین، قلمه هایی از آنها خریداری کنید و بار تان را ببندید و خرتان را دو سره کرایه بدهید! مثلاً با دلار 4200 تومان نخود و لوبیا و گوشت و موبایل وارد کنید و ولی با دلار 30 هزار تومان بفروشید! کف رودخانه هتل بسازید و کسی جرات خراب کردنش را نداشته باشد؛ با داشتن درآمد میلیاردی مالیات نپردازید، بازیکن درجه سه وارد کنید و به اسم بازیکن همطراز تیم های درجه یک اروپایی به تیم های لیگ برتری قالب کنید و قس علی هذا ...
هر چند درختان پولی زیادی در مملکت کاشته شده است ولی باز هم خدا پدر رئیسی را بیامرزد که فعلاً تبر را برای باغبانان این باغ، از رو بسته وگرنه چند سال قبل که فقط با حروف الفبا مبارزه میکردیم!فقط این لابلا ما متوجه نشدیم این درخت پولی که خود سیف الله کاشته کی ثمر میدهد و ایشان روی چه کاری تمرکز کرده اند که با 50 سال سن و دو شیفت کار، هنوز مستاجر هستند، حقوق شان تا نیمه برج تمام میشود و از مدیر دستی میگیرد و به قول معروف همیشه خدا، هشت شان گرو نه شان است؟!
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |