میانبر زدن در هزاره سوم!

ما ایرانی ها بر خلاف نظریه سهراب سپهری که سادگی حتی در باجه بانک را توصیه می‌کرد، عاشق دور زدن و میان بر زدن و این قبیل امورات که نشان از زرنگی مان دارد، هستیم. امروز در نشریه ای خواندم برخی مدیران استانی وزارت جهاد قبل از انقلاب استخدام شده اند! خدا به شما طول عمر پر برکت عنایت کناد؛ حالا در این مدت چند باز بازنشسته شده اند و پاداش گرفته اند و دوباره مشغول به کار شدند الله و اعلم! خدا وکیلی از برخی افراد باید به عنوان مصداق بارز دور زدن یا میانبر زدن یاد کرد و از آنها تندیس مفرغی درست کرد و در میدان شهر گذاشت!

یا در موارد دیگر عاشق سرعت و میانبر زدن هستیم. سم زدایی در سه روز... طرف سی سال مواد خاک بر سری وارد بدنش کرده است؛ بعد انتظار دارد سه روزه سموم از بدنش خارج شود. آموزش زبان خارجه در 3 ماه؛ بنده خدا زبان مادری اش را به زور حرف می‌زند و امتحان دیپلم برگه امتحانی اش را با بغل دستی اش عوض کرده بعد انتظار دارد سه ماه زبان خارجکی را یاد بگیرد! لاغری در ده روز؛ مرد حسابی « آن را که تو پروردی. .. لاغر نشود هرگز» بعد انتظار دارد ده روزه مانکن شود! و یا ترک اعتیاد در یک ماه؛ با ما یک سال زودتر دیپلم بگیرید، سرمایه گذاری با سود 100 درصد، عکس فوری و ... از مواردی است که به صورت شبانه روزی در فضای مجازی و غیر مجازی به کرات دیده و شنیده می‌شوند.

استفاده از مسيرهاي ميان بُر، کم کم به عادت فرهنگي ما تبديل شده است. ميان بُر زدن فی نفسه عمل مذمومي نيست و مثلاً اگر برای طی یک مسیر باشد اتفاقاً باعث صرفه جویی هم می‌شود ولی قرار نیست برای میانبر زدن از پیاده رو با ماشین برویم یا خلاف جهت حرکت کنیم! سوگمندانه بسياري از ميان بُرهايي که ما مي زنيم از همين جنس است اما از آن آگاه نيستيم. مثال هاي فوق اصلاَ انتزاعي و فرضي نيستند و عین واقعیت هستند. تا کنون جاده هاي نيمه کاره فاقد امکانات ما صدها و شايد هزاران کشته داده اند و سالهاست که بعضي دانشگاه هاي ما دانشجو با نمره صفر پذيرش مي کنند و بدون اینکه دانشجو حروف انگلیسی را بداند مقاله ISI ثبت می‌کند!

مخلص کلام یک شبه ره صد ساله رفتن به کمتر از چند ساعت تنزل پیدا کرده است و بسیاری از افراد جامعه حال و حوصله درس خواندن، ریاضت کشیدن، ورزش کردن، تلاش کردن، نان بازو خوردن و ندارند و دوست دارند یک ساعته ره چند ساله را طی کنند. همین است که خلق الله برای ثبت نام لکسوس 400 میلیونی( البته دوران پسا دلار 4200 تومانی) شب تا صبح جلوی نمایندگی لحاف و تشک شان را پهن کرده بودند!

به هر روي، آنچه به نظر مي رسد در میان بی شمار مسائل با ارزش یا حتی کم ارزش سياسي، فرهنگی، اقتصادي و اجتماعي، ديرزمانی است رفتارهاي سوداگرانه و مرکانتيليستي عده کثیری از افراد جامعه از چشم و ذهن متوليان سياسي و فرهنگي جامعه پنهان مانده و یا مسئولان متولی چشم خود را بر این رفتار های خلاف عرف جامعه بسته اند.این رفتار های پرشتاب که در حال فزوني و بازتوليد هستند، آبستن پیامدهای ناگواری هستند که نسل های بعدي بابت آن باید هزينه اي گزاف بپردازند. خدا به خیر بگذراند...