menusearch
nedayekatul.ir

در گفتگو با "محمد کوثری" کارشناس ارشد مدیریت و مدیر دبیرستان شاهد مطرح شد: نقش الگودهی خانواده ها در تربیت فرزندان 

جستجو
۱۴۰۲/۱/۲۶ شنبه
(0)
(0)
در گفتگو با "محمد کوثری" کارشناس ارشد مدیریت و مدیر دبیرستان شاهد مطرح شد: نقش الگودهی خانواده ها در تربیت فرزندان 
در گفتگو با


رفتار اطرافیان به ویژه والدین الگوی اصلی کودک محسوب می‌شود و هر قدر این رفتار به صداقت، درستکاری، انسانیت، مسئولیت پذیری و سایر اصول آرمانی و انسانی نزدیک تر باشد، بدون شک کودک نیز در مسیر درست کرداری و شخصیت پذیری انسانی گام بر می‌دارد.

کارشناسان علوم اجتماعی "تربیت" یا "آموزشگری" را چنین تعریف نموده اند: "تربیت شاخه‌ای از علوم انسانی است که به موضوع آموزش و پرورش آدمی می‌پردازد و وجوه بی‌پایان آن از جمله یادگیری، رشد، به کارگیری و تقویت نیروهای فکری و بدنی و غیره را مورد بررسی قرار می‌دهد."
در واقع هر موضوعی که به نوعی به تعلیم و تربیت انسانها مربوط می‌شود شاخه‌ای از حیطه ی وسیع علوم تربیتی است.
به جرات تربیت را می‌توان زیر بنای اخلاقیات، مراودات و سنگ بنای تعامل افراد با یکدیگر نامید. نقش پر رنگ و بی بدیل تربیت در همه وجوه زندگی انسان ها نمایان است و هر گونه کاستی و اهمال در تربیت هر کدام از وجوه چندگانه شخصیت آدمی تبعات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت.
دکتر «هيم جينوت» در کتاب خود مى‏نويسد:
«ارزش‏ها از طريق هويت کودکان، فرا گرفته مى‏شود و بخشى از وجود آنها را تشکيل مى‏دهد و اين الگوى ارزشى، با گذشت سال‏ها و زندگى با افراد خانواده و اجتماع، تکامل مى‏يابد. اگر والدين خواستار ثبات ارزش‏ها و رفتارهاى خاصى در کودکان خود هستند، بايد بدانند که رفتار عملى از گفتار، بسيار تأثيرگذارتر مى‏باشد. به همين جهت کودکان بايد به گونه‏اى آموزش ببينند که از رفتار درست الگو بردارى کنند و در طول زندگى آن را به اجرا در آورند.»(گفتار فلسفی کودک از نظر وراثت و تربیت، ص82)
از برآیند گفتار فوق چنین بر می‌آید که تربیت شاه کلید و ارزشی ترین سنگ بنای رفتاری در جوامع انسانی محسوب می‌شود و هر قدر خانواده و جامعه در تربیت نسل ها به ویژه نسل جوان انرژی و هزینه صرف کند، ماحصل آن داشتن جامعه ای قانون پذیرتر، مسئولیت پذیر تر و پویا ترخواهد بود.
محمد کوثری مدیر دبیرستان شاهد در خصوص نقش الگویی والدین در تربیت بچه ها معتقد است:
کودکان و نوجوانان رفتار ها و شيوه‏هاى متفاوت نگاه به دنيا را، از طريق روابطشان با والدين مى‏آموزند. در واقع امکان آموزش ارزش ها و رفتارهای مختلف به طور مستقیم وجود ندارد و نمی‌توان کودک را مجبور به باور یک ارزش کرد. بنابراین نقش خانواده در الگو دهی به کودکان یک نقش ذاتی و درونی است و رفتار خانواده به صورت غیر ارادی توسط کودک ضبط ولی بدون تجزیه و تحلیل وارد فاز اجرا می‌شود.
والدين خوب، حقيقتا الگوهاى مثبت و سازنده‏اى هستند ولى نقص و اشتباه نیز در ذات آدمی نهفته است و هر از گاهی رفتار های نادرست نیز از والدین سر می‌زند که نوع رفتار کودکان در این مواقع متفاوت است.
وقتى والدين دو رویی مى‏کنند، واکنش فرزندان نیز متفاوت خواهد بود. تعدادى از کودکان نسبت به اين رفتار والدين، مقاومت کرده و اعتراض مى‏کنند، ولى عده‏اى نيز به تقليد از اين رفتار منفى مى‏پردازند. البته شيوه‏ى دوم در ميان کودکان بيشتر مشاهده مى‏شود چرا که از لحاظ عاطفى، فرزندان به مخالفت با والدین تمايل کمى دارند و به اصطلاح آنها را قبول دارند و همين امر سبب مى‏شود که هم فرزند و هم والدين بازنده ميدان باشند.
وی در ادامه تصریح کرد: در حقیقت والدين خود بايد در جلوگیری از بروز رفتارهاى نادرست بکوشند تا فرزندان در مسیر درست تربیت شوند. والدين هنگامى سرمشق و الگوى نامناسبی براى فرزند خود محسوب می‌شوند که به طور مثال نمى‏توانند عصبانيت خود را مهار کنند ولى از فرزند خود چنين انتظارى دارند و يا خود دروغ می‌گویند ولی از کودک انتظار راستگویی دارند.
کوتاه سخن اینکه رفتار اطرافیان به ویژه والدین الگوی اصلی کودک محسوب می‌شود و هر قدر این رفتار به صداقت، درستکاری، انسانیت، مسئولیت پذیری و سایر اصول آرمانی و انسانی نزدیک تر باشد، بدون شک کودک نیز در مسیر درستی کرداری و شخصیت پذیری انسانی گام بر می‌دارد. فلذا جلوگیری از بروز یا نمایش رفتار های منفی به ویژه در زمان های خشم یا ناراحتی اولین راهکار حفاظت از الگو دهی نامناسب است. در عوض نمایش یا عیان کردن رفتار ها یا هنجار های شایسته نظیر مطالعه، احترام به خود و دیگران، فرهنگ تشکر و قدردانی، ورزش، صداقت و درستکاری و ... باعث نهادینه شدن رفتار شایسته در سرشت کودک می‌شود.

مدیر دبیرستان شاهد در خصوص ضرورت استفاده از تجارب دیگران و سایر راهکارهای تربیتی بیان داشت: شناختن و داشتن اطلاعات کافي از نيازهاي گوناگون کودکان، ايجاد فضاي آرامش بخش در خانواده، ایجاد ارتباط صمیمی با فرزندان، تکریم شخصیت کودک، ارتباط با اهالی فن و به کارگیری تجارب آنها، کمک به کودک در تعيين هدف و برنامه ريزي، تشويق کنجکاوي و خلاقيت کودکان، کاهش ترس از شکست در کودک، رفتار شناسی کودک در موقعیت های مختلف، تلاش در جهت آموزش مهارت های چند گانه نظیر نه گفتن، اعتماد به نفس و ...، می‌تواند در تربیت کودکان نقش به سزایی داشته باشند. امید است خانواده ها در عصر کنونی که هجوم فرهنگ بیگانه از هر زمان دیگری شدید تر و گسترده تر شده است، هوشیار تر باشند و در قبال مسئله تربیت و آموزش فرزندان شان دقت نظر و تیز هوشی بیشتری از خود نشان دهند.

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
بستن
دیگر باز نشو!