ندای کتول، وحید حاج سعیدی:/ «مردیم از بس توی خونه موندیم!»، «بعد از دو سال این اولین باره اومدیم بیرون!»، «شمال خودمون رو قرنطینه میکنیم!»، «چرا هیئت ها رو نمیبندن؟!»، « اتوبوس و قطار که خطرناک ترن، چرا جلوی اونا رو نمیگیرن؟!»، «چرا انتخابات رو تعطیل نکردن؟!» و ...
این روزهای تلخ در حالی که کرونا هر روز وحشی تر و بی رحم تر از دیروز، با سویه های جدید در حال ویرانی خانۀ آرزوهای بسیاری از مردم است، این دست جملات و توجیهات عوامانه به دفعات از سوی مسافرانی شنیده میشود که در این ایام همسفر شدن با کرونا را به هیچ قیمت از دست نمیدهند و نوعاً از آن با افتخار یاد میکنند!
شهروندانی که با اعلام چند روز تعطیلی از سوی دولت، غافل از فشار مضاعف بر کادر بی رمق درمان، کمبود تخت و سرم و دارو و بی توجه به آمار فوت شدگان روزهای اخیر، با خودخواهی تمام عیار، فرار چند روزه از زندگی صنعتی و تکاندن خستگی را، بهانه سفر با طعم کرونا میکنند و دل به جاده میزنند و در این رهگذار اولین گزینه شان شمال کشور است. آنها در این تلاش مذبوحانه برای رسیدن به شمال با پلیس و نیروهای امنیتی درگیر میشوند؛ خودروی پلاک شمال و کارت ملی افراد بومی را اجاره میکنند؛ از جاده های ییلاقی و کوهستانی عبور میکنند؛ خودروی شان را در استان های شمالی بیمه میکنند، قولنامه صوری خرید ملک تهیه میکنند و ... تا خودشان را فاتحانه به این نقطه از مملکت برسانند! بعد هم خوابیدن در چادر مسافرتی کنار جوی آب یا روی چمن های پارک، پهن کردن سفره ناهار در پیاده رو و خشک کردن لباس روی شمشاد های پارک و ... دست آخر هم با به اشتراک گذاشتن عکس هایشان با شلوارک و رکابی و چند استوری از دمپختک و تن ماهی خوردن، این پیروزی مسرت بار و تاریخی شان را اطلاع رسانی میکنند!
غافل از اینکه همهمۀ کرونایی این روزهای سواحل دریای خزر و شلوغی بازارهایی که در آن مسافران سینه به سینه کرونا در یکدیگر میلولند، بیش از همیشه کادر مظلوم درمان را میآزارد که با اندک توان باقیمانده و کمبود امکانات باید صبورانه طوری که زانوی آهوی بی جفت نلرزد، به ارائه خدمات به بیمارانی بپردازند که حاضر به ترک دور همی و مسافرت حتی در این شرایط دشوار نشده اند!
با مشاهده وضع موجود به نظر میرسد مقابله با این بیماری در کشور ما بسیار دشوار از تر از سایر نقاط دنیا باشد چرا که برخی ملاحظات راهبردی(!) و مسایل سیاسی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی پشت پرده بر ریشه کنی این بیماری ارجحیت دارند و تصمیمات دولت های قبلی و فعلی گواه این مدعاست! از یک سو صعود یک نفره به ارتفاعات و کوه پیمایی را ممنوع اعلام کرده اند، ولی سفر به کیش با هواپیمایی که در آن مسافران سبیل به سبیل، کنار هم نشسته اند، آزاد و مجاز است!
در حالی سفر با خودروی شخصی به شهرهای قرمز ممنوع اعلام شده است که سفر با وسایل حمل و نقل عمومی که به مراتب انتشار ویروس در آنها گسترده تر است، آزاد و مجاز است!
از یک سو سفر در ایام کرونا را باعث گسترس بیماری عنوان میکنند ولی از سوی دیگر وزیر میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری اعلام میکند تمام مراکز اقامتی شامل هتلها، واحدهای پذیرایی و گردشگری در سراسر کشور برای شروع فعالیت دوباره خود در سایت وزارت بهداشت ثبتنام و پروتکلهای بهداشتی را دریافت کردهاند، بنابراین همه تاسیسات گردشگری که وزارت بهداشت وضعیت آنها را سفید اعلام کرده است آمادگی کامل برای خدماترسانی به مسافران احتمالی را دارا هستند!
اما با وجود این یک بام و دو هوا و عدم توانایی دولت ها در برخورد با مافیای گردشگری، هتلداری، حمل و نقل هوایی و ریلی، کنکور، مدارس غیر انتفاعی واکسیناسیون دیرهنگام و نامنظم، تصمیمات مقطعی و کم اثر و ... نباید سهم مردم را در ریشه کنی این ویروس نادیده گرفت. در موج های اول کرونا آگاهی مردم از این ویروس حداقلی بود ولی امروز که همگان از تبعات این بیماری آگاه هستند و کمتر کوچه ای است که پرچم سیاه عزا در آن برافراشته نشده باشد، این حجم از بی تفاوتی و ساده انگاری و سفرهای خودخواهانه با هیچ منطقی سازگاری ندارد و قابل توجیه و دفاع نیست. در حالی که روزانه، بیش از 700 نفر از هموطنان مان را از دست میدهیم، هنوز عده ای در بحث استفاده از ماسک به اجماع نرسیده اند چه رسد به اینکه سفرها و دورهمی های دوستانه و خانوادگی را تعطیل کنند!!
در این بین اندک سایت ها و رسانه های زرد که بی گمان سر و سری با مافیای هتلداری و گردشگری و حمل و نقل دارند، با انتشار مطالبی نظیر « در ایام کرونا کجا سفر کنیم؟!»، «چگونه در سفر کرونا نگیریم؟!»، «پس از سفرهای کرونایی چه کنیم؟!»، «چه کنیم در مسافرت با جریمه یک میلیونی و ۵۰۰ هزارتومانی مواجه نشویم؟» و مطالبی از این دست، آتش سفرهای کرونایی را باد میزنند و جاماندگان را به بار سفر بستن تشویق مینمایند!
آنچه مسلم است دیر یا دیرتر روزی بساط زجر آور و دردناک این بیماری جمع خواهد شد و زندگی به روال عادی باز خواهد گشت؛ ولی آن روز نفرین بی پایان کودکانی که در این ایام والدین خود را از دست دادند، همسرانی که در عنفوان جوانی بیوه شدند، پدران و مادرانی که داغدار فرزندان خود شدند و در نهایت نفرین خانواده پرستارانی که شهید مدافع سلامت شدند، تا ابد همراه شهروندانی خواهد ماند که نه تنها در جلوگیری از گسترش این بیماری مهلک سهمی نداشتند بلکه با رعایت نکردن پروتکل های بهداشتی و مسافرت های غیر ضروری، با خود «مرگ» سوغات آوردند و «نفرین» ارمغان بردند! سفرتان بی خیر و سلامت!
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |