وحید حاج سعیدی در یادداشتی نوشت: در همه کشورهای دنیا بهره مندی از جاذبه های طبیعی و تقویت گردشگری با رویکرد طبیعت گردی و اکوتوریسم یک راهبرد صنعتی و اجتماعی محسوب میشود و برنامه ریزان با توجه به زیست بوم منطقه، زیرساخت ها و منابع مالی موجود رعایت اصول حفاظت از منابع طبیعی، اقدام به بهره برداری از جاذبه های طبیعی میکنند. در حقیقت بوم گردی و طبیعت گردی هر دو بازدید از جاذبههای طبیعی را شامل میشوند، اما از نظر اهداف و فعالیتهای ارائه شده تفاوت دارند.
اکوتوریسم یا همان بوم گردی، سفری مسئولانه با حفظ محیط زیست و احترام به فرهنگ و آداب و رسوم مردم محلی یک ناحیه است. اما طبیعت گردی یا گردشگری طبیعی فقط به سفر به مکانهای دیدنی، خصوصا برای لذت از زیبایی طبیعت اشاره دارد. بنابراین تفاوت اساسی بین بوم گردی و طبیعت گردی نوع نگاه و لزوم توجه بیشتر به حفظ طبیعت و منابع طبیعی در زمان گردشگری است.
با این حال باید اشاره داشت حفظ طبیعت و لزوم پاسداشت از منابع طبیعی و خدادادی یک وظیفه عمومی و ملی است و کوچکترین سستی و اهمال در این راهبرد از هیچ نهاد یا فردی پذیرفته نیست. بر همین پیوست در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته تخریب یا آسیب رساندن به منابع طبیعی با جریمه های سنگین همراه است و در کنار فرهنگ سازی و آموزش، قوه قهریه نیز در حفاظت از منابع طبیعی به عنوان یک راهکار جدی و غیر کلیشه ای مورد استفاده میگیرد.
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت استفاده از محیط زیست و جاذبه های گردشگری در دنیا با رعایت ملاحظات کاربردی و فرهنگ سازی به یک رویه تبدیل شده است و گردشگران در دنیا از انواع گردشگری های طبیعی در دنیا با این راهبرد بهره مند هستند.
در کشور ما نیز چند سالی است که نوع نگاه ها به مقوله گردشگری تغییر پیدا کرده است و جذب توریست که ایجاد اشتغال و ارزآوری نیز با خود همراه دارد باعث شده برنامه ریزی های متعددی در این خصوص صورت پذیرد و از ظرفیت های طبیعی استان های مختلف استفاده شود.
وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به عنوان متولی صنعت گردشگری که از مهمترین صنایع درآمدزا و جایگزین درآمدهای ناشی از صادرات نفت است؛ به منظور تحقق بخشیدن به رسالتهای خود در حیطه سند چشم انداز بیست ساله کشور و به استناد بند )الف( ماده 111 قانون برنامه ششم توسعه و سایر قوانین فرادستی به منظور سیاستگذاری کلان و تدوین الگویی واحد، منسجم، جامع و پایدار، سند راهبردی توسعه گردشگری کشور را ارائه نموده است.
این سند با مشخص نمودن خطوط کلان سیاستی بر اساس حوزه مداخالت اصلی حوزه گردشگری، پایه و مبنای اجرایی شدن برنامه اجرایی گردشگری که از این پس با عنوان برنامه ملی گردشگری ذکر میشود، خواهد بود. در این راستا، این سند به منظور ایجاد زمینه تدوین برنامه ملی توسعه گردشگری و پیاده سازی اهداف در پویاترین حالت ممکن و منطبق با رویکرد افزایش بهره وری و همچنین دستیابی به شاخص های توسعه پایدار گردشگری تدوین شده است.
اما با وجود برنامه ریزی و تلاش برای پیاده سازی اهداف در این صنعت، به مثابه بسیاری از امورات دیگر شاهد افراط و تفریط هستیم و گاهی از سوراخ سوزن رد میشویم ولی زمانی از دروازه رد نمیشویم! جزیره زیبای «آشوراده» که دیگر چیزی از زیبایی آن باقی نمانده مصداقی بارز از این افراط و تفریط هاست که تنها جزیره دریای خزر، همچنان در هیاهوی سیاسیکاری و ژست های روشنفکری عده ای، برای هموطنان کشور ناشناخته و برای ساکنان گلستان نیز در حد یک اسم همچنان مغفول مانده است و دلیل این مغفول بودن «تمرکز بر روی مشکل» در عوض «تمرکز بر راه حل» است.
بدون تردید مراقبت و حفاظت از محیط زیست امری طبیعی، منطقی و قابل تقدیر است و اگر کسی به هر بهانه ای قصد تخریب در محیط زیست را داشته باشد قطعاً خائن به طبیعت، آیندگان و نسل های بعدی است. اما نکته اینجاست که حفاظت از محیط زیست نیز مراتبی دارد و تنها با بیانیه و یادداشت نوشتن و مخالفت با توسعه گردشگری در استان حاصل نمیشود.
در واقع باید از دوستانی که با ادعای روشنفکری و ژست های پست مدرن، ادای دفاع از محیط زیست را در میآوردند، پرسید در حوزه عمل چقدر به محیط زیست وفادار هستند؟ چند بار اقدام به درختکاری در حاشیه جنگل یا حتی در پیاده رو و حیاط منزل شان کرده اند؟ آیا شده که یکبار با هماهنگی آموزش و پرورش دانش آموزان مدرسه ای را به جنگل ببرند تا شاخه های شکسته شده یا بریده شده از قبل را در زمین فرو کنند تا تبدیل به نهال شوند؟ چند بار به نهالستان های دولتی و خصوصی سر زده اند و از میزان افزایش یا کاهش تولید نهال در استان اطلاعات کسب کرده اند؟ چقدر در زمینه آب، رودخانه، جنگل، حفاظت عملی از محیط زیست استان مطالعه کرده اند؟ چقدر راجع به زمین خواری های وسیع در استان حساسیت نشان داده اند؟ نظرشان راجع به شکار بی رویه پرندگان و جانداران و وجود 30 هزار سلاح مجاز شکاری چیست؟ ساخت و سازهای روستای زیارت و تبدیل یک روستای گردشگری به یک شهرک محصور در فولاد و سیمان را چگونه توجیه میکنند؟ با دیدن آتش سوزی های گسترده در استان، چه احساسی به آنها دست میدهد؟
باور کنیم محافظت از محیط زیست با سلبریتی بازی، مرده باد و زنده باد، تجمع و تحصن و پلاکارد در دست گرفتن تفاوت دارد و نیاز به تعاطی آرا و تضارب افکار دارد. حال جای این سوال باقیست که اگر در این جزیره و سایر طرح های توسعه ای گردشگری در استان را قفل کنیم و کلید آن را در جیب گروه های مخالف بگذاریم مشکل حل میشود. آیا نباید برای استفاده منطقی، درست، بجا، با رعایت اصول زیست محیطی از این موهبت الهی در راه توسعه استان، اشتغال و جذب گردشگر تلاش کرد؟ چگونه است که اگر جماعتی با قلم و چکش به جان پایه های جزیره کیش بیفتند و هر سازه ای در آن احداث کنند، مشکلی پیش نمیآید اما همین که صحبت از توسعه گردشگری در استان گلستان میشود، همه فریاد واجنگلا، واجزیرتا، وا مصیبتا سر میدهند و از طبیعت شکننده این استان یاد میکنند و جالب اینکه این سر و صداها به طرفه العینی در رسانه ملی و تمامی رسانه های مکتوب و مجازی سراسر کشور شنیده و دیده میشود! دلواپسان این عرصه معتقدند با توجه به اهمیت و کارکردهای مهم محیط زیستی تالاب میانکاله و مناطق پیرامون شامل جزیره آشوراده که در زمره مناطق حفاظت شده، ذخیرهگاه زیستکره و پناهگاه حیات وحش به حساب میآیند، امکان «بهرهبرداری گسترده و متمرکز مانند استفادههای تفرجگاهی و گردشگری» وجود ندارد و توصیه میشود در اقلیم آسیب پذیر منطقه از هرگونه تنش زیست محیطی وارده جلوگیری به عمل آید و تلاش های نهادهای ذیربط معطوف به افزایش تاب آوری و پایداری زیستی منطقه شود. عجبا که در سایر ذخیره گاه های این کره خاکی، امکان «بهرهبرداری گسترده و متمرکز مانند استفادههای تفرجگاهی و گردشگری» در آنها وجود دارد و نیاز به نیاز به تاب آوری پایدار یا زیستی نیست ولی جزیره آشوراده علیحده و تافته جدا بافته است!
شاید اگر این حساسیت و دلسوزی همه جانبه در خصوص محیط زیست استان در سایر موارد هم به این شکل منسجم و یکپارچه بود، تابحال مشکل بیکاری، راه آهن گلستان – خراسان، مجتمع پتروشیمی، سالن های ورزشی نیمه کاره، مدارس تخریبی آموزش و پرورش، و بسیاری دیگر از طرح ها و پروژه های نیمه کاره استان حل شده بود. اما متاسفانه فقط در زمینه جلوگیری از توسعه گردشگری در استان گلستان، یک همنوایی و همگرایی ملی شنیده میشود! در زمان ساخت تله کابین شهرک توریستی نمک آبرود، پیمانکار مجبور به قطع تعدادی از درختان در ارتفاعات شد ولی با نگاه ملی و توسعه ای به استان، این نقیصه به چشم نیامد و بعد از ساخت تله کابین با کاشت درختان مشابه بعد از حدود 12 سال اکوسیستم به حالت قبلی برگشت.
در واقع چاره اندیشی و دور اندیشی در حل مشکلات عامل توسعه یک استان است وگرنه مخالفت و نامه نگاری و به چالش کشیدن یک طرح با بهانه هایی نظیر شکننده بودن اکوتوریسم منطقه، از بين رفتن بانک ژن گياهان و حيات وحش، زمین خواری، عدم مديريت يکپارچه سيستم سطحي ساحلي، لغو سند مالکیت، عدم وجود زیرساخت های تردد، نشت بنزین موتور قایق ها و دلایلی از این دست هنر خاصی محسوب نمیشود و باید چاره ای برای احیای این جزیره و استفاده بهینه جست. حقیقتاً اگر این جزیره در سایر استان های کشور قرار داشت، باز هم تصمیمات همین گونه اتخاذ میشد یا با ارجاع یک نامه دارای زیر نویس «با رعایت مصالح زیست محیطی و ملاحظات طبیعی بلامانع است» مشکل حل میشد؟ در خاتمه پیشنهاد میشود نمایندگان مجلس شورای اسلامی، استاندار، متولیان سازمان محیط زیست، اداره بازرسی و سایر نهاد های مربوط ضمن برگزاری جلسات منظم با دعوت از متخصصین و پیمانکاران ایرانی و حتی خارجی و گرفتن برنامه و طرح از پیمانکاران، راهکار های موجود در استفاده از منابع و جاذبه های گردشگری استان به ویژه جزیره آشوراده را بررسی کنند و به جای تمرکز روی «مشکل حفاظت از محیطزیست» بر روی راهکارهای «استفاده بهینه و منطقی از محیط زیست» بیندیشند. شاید فردا دیر باشد...
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |