ندای کتول / وحید حاج سعیدی:/ عقربه های ساعت حوالی 5 عصر را نشان میدهند. از خانه بیرون میآید و پیاده به سمت کافی شاپی که با دوستانش قرار دارد راه میافتد. در طول مسیر شلوار جین خراش دار و مانتوی جلوبازش به اندازه کافی جلب توجه میکنند. با این حال آرایش غلیظ، بوی تند ادکلن و تتو های روی گردن و ساعدش نیز در جلب نگاه های مسموم و هوس آلود بی تاثیر نیستند! این را میتوان از بوق زدن های مکرر خودروهای عبوری و متلک های عابران پیاده فهمید. هنوز تا کافی شاپ مورد نظرچند چهارراه دیگر باقی مانده است!
بی تردید سبک زندگی نسل امروز به ویژه جوانان و نوجوان در پوشش و رفتار متاثر از فرهنگ غرب، فضای مجازی و در مواقع عمده ای نیز تقلید و الگوبرداری از سلبریتی ها و افراد مشهور جامعه است که عموماً به مدد رسانه ملی به قله های شهرت رسیده اند. این نسل که آزادی در پوشش را از حقوق حقه خود میدانند، پوشیدن شلوار جین زاپ دار و ریش ریش یا مانتوهای جلو باز را که ظاهراً طراحان و تولیدکنندگان آنها از کشف دکمه بی اطلاع هستند، از مصادیق آزادی در حق انتخاب میدانند. شلوارهای پاره ای که بخش هایی از ران و زانو را نمایان میسازند و مانتوهایی که عمدتاً با نقش ها و عبارات عجیب و غریب و بعضاً مستهجن غنی سازی شده اند و طرفداران آنها نه از مفهوم نقش و نگارهای روی مانتو اطلاع دارند و نه معنی عبارات و کلمات نقش بسته روی آنها را میدانند!
برخی از جوانان امروزی طرفدار مدگرایی حاضرند برای پوشیدن شلواری که تا دیروز مظهر ژنده پوشی و فقر بود پول های گزاف هزینه کنند و از آنها به عنوان پرستیژ و کلاس یاد کنند! جالب است آن عده ای هم که توانایی خرید چنین شلوارهایی را ندارند، خودشان اقدام به پاره کردن شلوار میکنند و یا اگر خانواده ای به خرید شلوار زاپ دار یا پاره پوره تن ندهد، هستند سایت هایی که راهکارهای پاره کردن شلوار و زاپ دار کردن آن در چند دقیقه آموزش دهند!
در کنار این مدل پوشش های به ظاهر جوان پسند و با کلاس، اعمال جراحی زیبایی غیر متعارف نظیر گوش الاغی، چشم گربهای، لب شتری، دماغ خوکی، تزریق انواع ژل، اکستنشن موی دماغ و ... نیز به یک رویه عادی و روتین در بین نسل جوان و حتی افراد میانسال تبدیل شده است تا جایی از آنها به عنوان ارزش یاد میشود و همگام با پوشش نا متعارف، این نوع اعمال جراحی در نقش بازیگر مکمل در سریال های مدگرایی ایفای نقش میکنند!
قصه آنجا غصه ناک میشود که این قبیل پوشش تنها مختص افراد عادی کوچه و بازار نیست و این خرق عادت در بسیاری از ورزشکاران، هنرپیشه ها، خواننده ها و هنرمندانی که به واسطه پوپولیسم رسانه ای و بی در و پیکر بودن صدا و سیما، به نام و شهرتی رسیده اند و طبیعتاً الگوی بسیاری از افراد جامعه هستند، به کرات دیده میشود. اینجاست که خواسته یا ناخواسته مهر تائید بر اصالت کالا درج میشود و نسل جوان را خود متقاعد میسازد که داشتن این نوع پوشش کاملاً معتبر و منطقی است! سلبریتی هایی که به فرموده مدیر اسبق یکی از باشگاه های سرخابی زیاد نباید به آنها سخت گرفت، گاهی با شمایل یک شخصیت کارتونی در انظار عمومی ظاهر میشوند و روزی دیگر در یک جشنواره خارجی با شلوارکی تنگ و کوتاه و پاره ستر عورت میکنند. هر چند این نوع پوشش های نامتعارف و به اصطلاح حرکت بر خلاف عرف جامعه در جوامع غربی نیز مشاهده میشود ولی بروز و ظهور این رفتار ها در جامعه اسلامی ما از چند منظر قابل اعتناست. در کشور های غربی
شبکه ها و رسانه های خصوصی و شخصی آزادانه مشغول فعالیت هستند و این نظر یا سیاست مالک شبکه یا رسانه است که از چه شخصیت یا تیپی حمایت کند و او را در جامعه مطرح سازد. ولی در کشور ما بودجه رسانه ملی، از بیت المال دولت اسلامی تامین میشود و جولان افراد معلوم الحال با پوشش هایی غیر متعارف و ناهنجار که عموماً به کم جنبگی یا بی ظرفیتی شهره هستند و کشف حجاب تعدادی از آنها حجت گفتار فوق است، جای تامل دارد. کار تا جایی از خرک در رفته است که فیلمبرداران صدا و سیما در هنگام تجلیل از به اصطلاح هنرمندان زن سریال های پر طرفدار به ناچار نمای دور آنها را به تصویر میکشند و اگر فیلمبردار قدمی جلوتر بگذارد یا کمی لنز را به سمت جلو بچرخاند، با توبیخ های سوفسطایی مواجه خواهد شد! هر چند مشاهده خصوصی ترین عکس های این جماعت در اینستاگرام، تمام زحمات فیلمبردار را در گرفتن لانگ شات یا همان نمای دور را هدر میدهد!
نقش رسانه ها به ویژه رسانه های تصویری در الگوسازی و القای فرهنگ در جامعه تا بدانجا پر رنگ و حیاتی است که امسال بازیگر کره ای سریال مرکب پس از بازی در این سریال در کمتر از سه هفته موفق به جذب بیش از 19 میلیون دنبال کننده گردید! این نکته بیانگر در برگیری وسیع و ضریب نفوذ گسترده رسانه است و مسئولان فرهنگی کشور نباید از این مقوله مهم که در تغییر نگرش فکری و شخصیت پذیری نسل ها به ویژه نسل جوان تاثیر مستقیم دارد، به راحتی بگذرند.
از سوی دیگر باید به این نکته اذعان داشت که با وجود آزادی های چند لایه در غرب، باز هم قوانین و خطوط قرمزی برای سلبریتی ها و الگوهای نسل جوان در جوامع غربی ترسیم شده است. هر چند شاید رفتار افراد مشهور در سایر کشور های دنیا نیز در مواقعی خارج از عرف جامعه آنان باشد، ولی لازم به ذکر است که در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا برنامه های مدون و مشخصی برای کنترل ستاره ها و عدم سوء استفاده آنان از جایگاه و موقعیتی که به مدد رسانه و بودجه مردمی به دست آورده اند، تنظیم شده است. در حقیقت قراردادهای حرفهای حقوقی نظیر «حق تصویر»، «حق شهرت»، «حق تجاری سازی و بازرگانی» به منظور کنترل سلبریتی ها و عدم سوء استفاده آنها از موقعیتی است که از سازمان های رسانه ای نظیر هالیود یا تلویزیون به دست آورده اند. این افراد پس از کسب شهرت از قِبَل یک سازمان رسانه ای، در صورت شرکت در برنامه های مختلف و کسب درآمد های هنگفت، نه تنها باید بخشی از دستمزد خود را به سازمان رسانه ای که در رشد آنها سهیم بوده است بپردازند بلکه باید در نحوه پوشش و حتی اصلاح موی سر تابع قوانین سازمان رسانه ای خود باشند!
بدون شک تغییر یک باور اجتماعی و فرهنگی که طی سالیان در جوانان رواج پیدا کرده است، یک شبه و با ارسال یک بخشنامه یا اعزام چند پلیس نامحسوس به لایه های مختلف جامعه یا اعلام جرم علیه ساپورت پوشان و .... امکان پذیر نیست. در حقیقت ماهواره، شبکه های اجتماعی و مجازی و الگوهای نامناسب نسل جوان را میتوان سه ضلع مثلث حمله به باور جوانان ایرانی قلمداد که در حال از هم فروپاشانیدن فرهنگ و باور ایرانی و اسلامی هستند. نسل امروز نه از عظمت و افتخارات ایران باستان آگاه است و نه به فرایض دینی و باور های عمیق مذهبی که میتوانند راهگشای انسان در مقاطع حساس باشند، وقعی مینهد. نسلی خود باخته که در لایه ای از رنگ و لعاب پوشش غربی و در هاله ای دود دخانیات و در ورژن های بالاتر، مواد مخدر صنعتی و الکل و قمار محصور شده است و به زمین و زمان گیر میدهد و بدون اینکه تلاشی برای مطالعه، کسب علم یا حتی کسب درآمد داشته باشد منتظر شق القمر شدن های خیالی و یک شبه ره صد ساله طی کردن است. این نسل که در سر رویای زندگی در غرب و به قول خودش عشق و حال را دارد، برای رسیدن به اهداف و آرزوهای سوفسطایی خود نقداً به تقلید از پوشش و رفتارهای شخصی سلبریتی ها روی آورده است! سوگمندانه در این بین نهادهایی که نیز باید به نوعی در راستای معرفی الگوهای سالم و تاثیر گذار قدم بردارند یا نظیر دانشگاه ها و رسانه ملی دچار روزمرگی های خاص شده اند و یا مثل آموزش و پرورش که در تامین نیاز های اولیه و ثانویه خود در مانده اند!
در پایان باید اذعان داشت هر چند شاید عده ای معتقد باشند که اوضاع فرهنگ مملکت آشفته تر از آن است که شلوارک پاره یک خواننده یا شال چند متری یک بازیگر زن در آن به چشم نمیآید، ولی آنچه که مسلم است هر گونه مسامحه و سهل انگاری در امور فرهنگی ولو جزئی و کوچک در آینده منجر به کژتابی ها و انحرافات گسترده میشود. این واقعیت تلخ را بپذیریم که اوضاع مقولات «آموزش» و «فرهنگ» در کشور نابسامان است و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید فرهنگ کشور دچار یک کژتابی بغرنج شده است که اصلاح مدار آن به سادگی امکان پذیر نخواهد بود. وقتی عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی چند نفر بیشتر متقاضی ندارد باید اقرار کنیم که فاتحه این فرهنگ مدت هاست خوانده شده است که امروز کمیسیونش بی خواهان مانده است. بدون شک مقوله «فرهنگ» قابلیت واردات، کشف از منابع زیرزمینی و رو زمینی و ایجاد از طریق بخشنامه و دستور و بیانیه ندارد. برای فرهنگ سازی توجه مستمر به دو مولفه «برنامه ریزی بلند مدت» و «هزینه کرد» نیاز است. بدون برنامه ریزی و پرداخت هزینه در این راه نه تنها فرهنگی ایجاد نمیشود بلکه همان خرده فرهنگ های به جا مانده از نیاکان و اسلاف نیز به ورطه فراموشی سپرده میشوند. شاید فردا دیر باشد. امروز را در یابیم.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |